این مقاله، توسط یوجین تریفونوف (Eugene Trifonov) نوشته شده و با کوشش تیم تنرادار برای خوانندگان فارسی زبان ارائه شده است. محتوای متن، ترجمهای دقیق و با حفظ اساس محتوای اصلی است.
در تصور عمومی، تن صرفاً «ارز رمزنگاری شدهی دوروف» است که تنها به دلیل ارتباطش با تلگرام از صدها ارز دیگر متمایز میشود. در صورتی که پروژه به دلیل حکم دادگاه ایالات متحده، به توسعهی خارج از تلگرام ادامه دهد، پس چه چیزی باعث جالبتر شدن این مساله میشود؟
این نگرش و طرز تفکر در مورد تن، ویژگی کلیدی فنی را نادیده میگیرد که احتمال دارد امکان وجود یک کیف پول کریپتویی در هر جیب را، به واقعیت تبدیل کند.
پیش زمینه
هنگامی که بیت کوین برای نخستین بار بیانیهای را مطرح کرد، بحثهای بسیاری در مورد آیندهی آن وجود داشت. آیا این فناوری به اندازهی اینترنت، انقلابی میشد؟ و آیا به زودی همه از آن استفاده خواهند کرد؟ یا این تنها موجی دیگر بود که به زودی فراموش میشد؟
ده سال بعد، هیچ یک از این دو پیشبینی محقق نشد. در حالی که اکثریت مردم بدون ارزهای دیجیتال زندگی خود را به راحتی سپری میکنند، بلاکچینها همچنان فراموش نشدهاند. بالعکس، آنها در طی ۱۰ سال گذشته، با افزایش پیوستهی تعداد معاملات به توسعهی خود ادامه دادهاند. پس از بیت کوین، اتریوم ظهور کرد و به دنبال آن، استیبل کوینها و بسیاری موارد دیگر نیز به وجود آمدند.
اکنون سوال متفاوت شده است. آیا قراراست که ارزهای دیجیتال تا ابد، راه حلهایی ویژه و محدودی باشند که به عنوان راه کارهایی برای حل مشکلات خودشان باقی بمانند ، در حالی که، اکثر مردم به آنها نیازی پیدا نمیکنند؟ یا ممکن است آنها به سادگی برای استفاده و پذیرش جمعی و عامه مهیا نشدهاند، اما آیا در آخر جهان را تسخیر و فتح خواهند کرد؟
هیچ فردی نمی تواند پاسخی قطعی بدهد. اگر چه، هنگام بررسی و تفکر راجع به این موضوع، مهم است که به یاد داشته باشیم که پیاده سازی اولیهی بیت کوین و اتریوم، به سادگی از نظر فنی برای استفادهی انبوه مناسب نبودند. بیت کوین میتوانست کمتر از ۷ تراکنش را در ثانیه پردازش کند، در حالی که اتریوم میتوانست کمتر از ۳۰ تراکنش را انجام دهد. برای مقایسه، ویزا، هزاران تراکنش را انجام میدهد. بلاکچینها به دلیل قابلیت عدم تمرکزشان، از این جنبه عقب ماندهاند: آنها برخلاف ویزا، به نودهای مستقل نیاز دارند که دائماً با یکدیگر به “توافق” برسند تا هر تراکنش جدید تأیید شود.
هنگامی که تراکنشهای بیشتری به نسبت توان و میزان مدیریت یک بلاکچین، بر روی آن شکل بگیرد، چه اتفاقی رخ میدهد،؟ در این صورت، اگر میخواهید تراکنش شما سریعتر پردازش شود، باید کارمزد بیشتری نسبت به سایر افراد بپردازید. این هزینهها میتوانند سر به فلک بکشند و نجومی باشند؛ تا حدی که فایدهی همهی تلاشها برای بازار انبوه را به شدت محدود میکنند. اگر جان، نیاز به بازپرداخت ۲۰ دلار به پیت را داشته باشد، اما متوجه شود که مستلزم پرداخت ۴۰ دلار هزینه اضافی در بلاکچین است، در این صورت سود زیادی برای او وجود نخواهد داشت. تا حدی که منجر به محدودیت زیاد در کاربرد کل بازار انبوه میگردد.
برای اینکه بلاکچین به محبوبیت جهانی دست یابد، میبایست میلیاردها کاربر را در خود جای دهد، تمامی تراکنش ها را به طور سریع و مطمئن پردازش کند و کارمزد پایینی هم داشته باشد. با این حال، به نظر میرسد که مفهوم بلاکچین به خودی خود، با این الزامات فنی به سختی هماهنگ است. از این رو، چگونه میتواند جهان را فتح کند؟
این موضوعات به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته اند – حتی مقالهای جداگانه در ویکی پدیا در مورد “مشکل مقیاس پذیری بیت کوین” وجود دارد. در نتیجه، برخی از راه حل ها به وجود آمدهاند که اغلب به عنوان “L2” (لایه دوم) طبقه بندی میشوند. ایدهی پشت این راهکارها این است که، بلاکچین اصلی، لایهی اول (L1) در نظر گرفته می شود، و لایهی دوم، قسمتی اضافی است که برخی از فعالیتهای “برون زنجیرهای” را منتقل میکند، کار و بار را بر روی آن میاندازد و به طور جزئی فشار مبتنی بر (L1) کاهش میدهد. برای بیت کوین، شبکه لایتنینگ (Lightning Network) وجود دارد و برای اتریوم (rollups) است.
این فقط تا حدی کمک کننده است. با این حال، هنگامی که عملکردهای حیاتی به “لایه ها” یا “افزونه ها” منتقل می شوند، به راحتی میتوان با چیزی شبیه به این به مواجه شد :
در حین حل یک مشکل، مشکلات دیگری نیز بروز پیدا میکنند. در ماه ژوئن، ویتالیک بوترین نوشت که برای پیشرفت اتریوم، همهی افراد باید به سمت رولآپس منتقل شوند. پیش از این، او اذعان داشت و متوجه شد که این انتقال ضروری است، اما همچنین چالش برانگیز است. ارزهای دیجیتال در حال حاضر برای افراد عادی به مقدار کافی پیچیده هستند، و زمانی که اتریوم پس از فهم اولیه، نیاز به درک مجموعهای از راهحلهای (L2) پس از استنباط اولیه را دارد، که این امر به مراتب موجب پیچیدگی بیشتری میشود لذا آن را درک باغ وحشی خطاب کرد.
وقتی کاربران با مشکلاتی مواجه می شوند، مانع از محبوبیت شدن ارزهای دیجیتال میگردد. علاوه بر این،
رولآپها مشکل را به طور کامل حل نمیکنند: در حالی که کارمزدها ممکن است کمتر از هزینههایی باشند که مستقیما بر روی اتریوم قرار دارند، ولی همچنان میتوانند برای ریزتراکنشها بسیار بالا باشند وسقف توان عملیاتی را بهطور قابل توجهی افزایش دهند، اما همچنان دارای محدودیتهایی هستند.
رویکرد تن
وقتی صحبت از این سوال به میان میآید که آیا ارزهای دیجیتال، جهان را تسخیر خواهند کرد، تن پاسخی قاطع ارائه میدهد: بله، این خود هدف است. در این راستا، پروژه فوق العاده جاه طلبانه است. توسعهدهندهی کلیدی، آناتولی ماکوزوف، با قاطعیت و با شجاعت اعلام کرد:
تنها ۴.۲٪ از جمعیت جهان از ارزهای دیجیتال استفاده میکنند. که هنوز هم تعداد اندکی است، درست شبیه به مخاطبان اینترنت در سال ۱۹۹۸. بدین جهت، در درجهی اول تمرکز و توجه ما بر روی مخاطبین رمز ارزها نیست، بلکه بر روی ۹۵.۸٪ باقی مانده از جمعیت جهان متمرکز هستیم. […]
اگر در نهایت، شبکهی تن به اندازه بلاکچین اتریوم یا صرافی بایننس کاربر داشته باشد، شخصاً آن را موفقیت آمیز نمیدانم. من آن را یک شکست تلقی میکنم.
این که این جاه طلبی های عظیم تا چه حد قابل توجیه هستند، به تصمیم شخصی هر فرد بستگی دارد. با این حال، صرفاً به دلیل وجود آنها نشان میدهد که تن از بیت کوین و اتریوم پیروی نکرده است. اگر قصد دارید کل جمعیت زمین را هدف خود قرار دهید، سیستمی ایجاد نخواهید کرد که تنها بتواند ۷ تراکنش در ثانیه را انجام دهد و سپس سعی کنید آن را با “افزونه ها” برطرف کنید. در عوض، از همان ابتدا در مورد توان عملیاتی لازم، فکر خواهید کرد وآن را مستقیماً در فونداسیون و اساس کار قرار خواهید داد.
افزون بر این، در مقایسه با بیت کوین و اتریوم، تن دیرتر به وجود آمد و ظهور کرد که توانست از تجربیات آنها درس بگیرد. هنگامی که بیت کوین راه اندازی شد، هیچ شخصی نمیتوانست پیش بینی کند که آیا ظرفیت توان عملیاتی آن، به مشکلی تبدیل میشود یا این که بشریت هرگز با محدودیتی مواجه نخواهد شد. در آن زمان، درک اصول بنیادی بلاکچین بسیار مهمتر بود و ساتوشی ناکاموتو در آن عملکردی عالی از خود به جا گذاشت.
همچنین، اتریوم در آن زمان به مشکلی جدیتر پرداخت. ویتالیک بوترین با افزودن قابلیت اجرای کد دلخواه بر روی بلاکچین، دستاوردهای بیت کوین را گسترش داد. این جهش چشم گیری رو به جلو بود و راه را برای دنیایی کامل از برنامه های بلاکچینی هموار ساخت.
تن با ترکیب دستاوردهای هر دو پیشتازان گذشته (ایده بلاکچین و قراردادهای هوشمند) و افزودن مقیاس پذیری واقعی از این هم فراتر رفت تا همهی افراد روی سیارهی زمین بتوانند از این پیشرفت بهره مند شوند تا آن که، تنها گروه کوچکی از گیک ها فقط از این دستاورد بهره مند باشند.
(گیک/Geek: فردی که درباره یک موضوع خاص، به ویژه اگر موضوع تخصصی،فنی و جزئی باشد، دارای دانش زیادی است و به طور معتادانه به آن علاقهمند است.)
به همین دلیل است که وایتپیپر پروژه، که ایده های نیکولای دوروف را تشریح میکند، به شدت بر مقیاس پذیری تاکید دارد و متمرکز است. این نگرانیها مدتها پیش از راهاندازی، حتی در مرحلهی طراحی، حیاتی شد و اهمیت یافت. این امکان اجرای یک مفهوم واقعاً انقلابی را در تن فراهم ساخت چرا که ادغام چنین مفهومی در یک پروژهی از قبل ایجاد شده بعید است. اما این مفهوم دقیقا چیست؟
الگوی شاردینگ بینهایت
شاردینگ بر اساس یک ایده ساده است: “اگر چیزی خیلی بزرگ شد، می توانید آن را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید.” اگر نیاز به مصرف سریع یک کیک بزرگ دارید، انجام آن تنها با یک قاشق چایخوری نامناسب خواهد بود. با این حال، اگر آن را به قطعات زیادی برش دهید، هر قطعه را با یک قاشق چای خوری مجهز کرده و بین افراد مختلف تقسیم کنید، کار بسیار سریعتر انجام خواهد شد. اما اجرای این ایدهی ساده میتواند پیچیده باشد.
– پارادایم به معنای الگو میباشد.
– شاردینگ در معنای لغوی خرد و کوچک کردن به تکههایی ریز تر گفته میشود.
این مفهوم حتی قبل از بلاکچین نیز وجود داشت. در دنیای پایگاههای داده سنتی، مردم مدتها به این مفهوم میاندیشیدند که چگونه یک پایگاهداده را در زمانی که یک کامپیوتر، دیگر کافی نیست، مقیاسبندی کنند. آنها به ایدهی “تقسیم آن به صورت تکه تکه و ذخیرهی آنها به طور جداگانه” رسیدند.
این ایده همچنین زمانی مرتبط شد که پرسشِ «چگونه تعداد زیادی از تراکنشهای ارزهای دیجیتال را پردازش کنیم» مطرح شد. با تقسیم بلاکچین به یک سری از “شاردهای” به هم پیوسته و متصل، پردازش تعداد بسیار زیادی از تراکنشها در مقایسه با رویکرد سنتی امکان پذیر میشود، جایی که همه تراکنش ها از یک “گلوگاه باریک” عبور می کنند.
اصطلاح narrow bottleneck/گلوگاه باریک: به جایی گفته میشود که ازدحام، ترافیک و شلوغی زیادی جمع شده باشد.
البته، تن تنها پروژهای در بلاکچین نیست که این مفهوم را مد نظر گرفته باشد. افراد مختلف، از جمله ویتالیک بوترین، که شاردینگ را به عنوان آینده اتریوم تصور میکرد (اما در حال حاضر روی رولآپس تمرکز کرده است)، در رابطه با شاردینگ نیز نوشته است. با این حال، پارادایم خرد کردن و شاردینگ بی نهایت شرح داده شده در وایت پیپر تن، با اکثر پروژه های دیگر متمایز و متفاوت است.
رویکرد سادهی شاردینگ، «تقسیم به N قسمت» است. این چندان اهمیت ندارد که N دقیقا چه مقدار را به خود اختصاص میدهد؛ مسالهای که باید مد نظر قرار گرفته شود این است که یک عدد خاص باشد. “بیایید با هم دیگر، کیک را به ۱۶ تکه برش دهیم.”
بله، به افزایش توان کمک میکند. با این حال، اگر در یک نقطه حتی این کافی نباشد و مقدار قبلاً ثابت شده باشد، چه؟ ایجاد یک “میلیون خرده/شاردز” به عنوان دور اندیشی نیز، راه حل مناسبی نیست (شما هنوز حتی اندازه کیک را نمی دانید، اما در حال حاضر به یک میلیون قاشق و یک میلیون مصرف کننده نیاز دارید). پیش بینی دقیقِ حجم و بار از قبل، غیرممکن است. آن وقت چه میتوان کرد؟
حین طراحی تن، دو تصمیم کلیدی گرفته شد. اولاً، این بلاکچین را میتوان به صورت پویا بر اساس بار شبکه تقسیم کرد. اگر تعداد تراکنشها بیشتر از حد معمول شود، به ۲ «زنجیره خرد» تقسیم میگردد. اگر بعداً یکی از نیمهها دچار اضافه بار شد، آن نیمهی از پیش نصف شده هم، تقسیم میشود و به همین ترتیب این روند ادامه خواهد داشت. و اگر تعداد تراکنشها کاهش یابد، تکههای شارد شده و خرد شده باز دوباره با یکدیگر”ادغام” میشوند. در نتیجه، میزان شاردها، تماماً بر اساس بار فعلی که مورد نیاز است وجود دارند.
حتی اگر تعداد شاردچینهای «در حال حرکت» تغییر کند، باز هم باید حداکثر محدودیتی هم وجود داشته باشد، درست است؟ چه حدی تعیین شد؟ چگونه انتخاب شد؟ آیا قطعی است که کافی خواهد بود؟ این جایی است که راه حل دوم وارد عمل میشود: تن به طور کامل رویکرد مرسوم و معمول شاردینگ را معکوس می کند.
رویکرد مرسوم در ابتدا شامل مشاهده بلاکچین به عنوان یک موجودیت واحد است: “یک کیک داریم، ما باید آن را به چند تکه برش دهیم، تا به اندازهی کافی باشد؟” با این حال، در تن، رویکرد اساساً متفاوت است: همه چیز را به عنوان مجموعهای عظیم، از ذرات حداقلی (آدرسهای بلاکچین مجزا) در نظر میگیرد که میتوانند با هم دیگر«ادغام شوند».
به عبارتی دیگر، درست مثل این است که، کیک را نه به عنوان یک وعدهی خوشمزه، بلکه به عنوان مجموعهای از اتم ها ببینید. مجموعهای از اتم ها را به چند قطعه میتوانید تقسیم کنید؟ به تعداد دلخواه و هر تعداد که بخواهیم! از لحاظ تئوریک و نظری، جایی که هر اتم جدا میشود محدودیتی به وجود میآید، و دیگر نمیتوان آن را تقسیم کرد. اما عملاً، شما هرگز در انجام هیچ کار عملی، با این محدودیت مواجه نخواهید شد.
این رویکرد از پایین به بالا، به جای رویکرد از بالا به پایین، منجر به این مفهوم میشود که این تقسیم را میتوان «بی نهایت» در نظر گرفت. از این رو نام “الگوی خُرد کردن بینهایت” را به خود اختصاص داده است.
در نتیجه، در حالی که بلاکچینهای «کلاسیک» و قدیمی، مقیاسپذیری را از طریق «افزونههای L2» مورد بررسی قرار دادهاند، تن تا آنجا که نیاز است بدون هر چیز اضافهای، مقیاسپذیر میشود.
جمع بندی
علاوه بر شاردینگ، شایان ذکر است که تن دارای مدت زمان تشکیل بلوک کوتاه (چند ثانیه، به جای ۱۰دقیقه مانند بیت کوین) و کارمزد پایین است. برای خرده تراکنشها که حتی به پردازش سریعتر و ارزانتری نیاز دارند، وایتپیپر، معادل خودش را از «شبکه لایتنینگ» به نام «TON Payments» را شرح میدهد.
همانطور که پیش تر گفته شد، برای اینکه کل سیاره شروع به استفاده از بلاکچین کنند، لازم است که بار را مدیریت کند، همه تراکنش ها را به طور قابل اطمینان، سریع و مقرون به صرفه پردازش کند. و تن به طور دقیق روی این جنبه ها تمرکز کرده است.
البته این به طور خودکار به این معنا نیست که کل سیاره بهناچار شروع به استفاده از آن خواهند کرد. موفقیت پروژه به عوامل مختلفی وابسته است. با این حال، حداقل یک عامل فنی مهم، که بدون آن دستیابی به موفقیت انبوه به طور قابل توجهی چالش برانگیز خواهد بود، اجرا شده است.
البته، این بدان معنا نیست که تن از هر نظر عالی است؛ چنین مقیاسپذیری، ناگزیر چالشهای دیگری را به همراه دارد – به عنوان مثال، نوشتن قراردادهای هوشمند برای تن، کار بسیار پیچیدهتری است.
و قطعا اینچنین نیست که بلاکچینهای دیگر خوب نیستند. آنها مزایا و رویکردهای خاص خود را برای مقیاس پذیری دارند.
مفهوم تمام موارد ذکر شده اشاره بر این دارد که تن فقط این نیست که «دوروف موفقیت بیت کوین را مشاهده کرد و تصمیم به همین کار گرفت تا آن را در تلگرام انجام دهد». که اصلا مشابه نیست وکاملا متفاوت است. مقدار قابل توجه و چشم گیری از کار فنی روی تن به منظور رسیدگی به مشکلات کلیدی بلاکچینها صورت گرفته است؛ نتیجه، یک پروژه فنی منحصر به فرد است که حتی مستقل و جدا از تلگرام نیز برجسته است. اینکه آیا سیاره را فتح خواهد کرد یا نه، تا حدودی هم، به ما بستگی دارد.
* * *
تن، یک بلاکچین مبتنی اثبات سهام نسل سوم است که در سال ۲۰۱۸ توسط برادران دوروف، بنیانگذاران پیام رسان تلگرام طراحی شده است. بعدها به انجمن تن، واگذار شد که از آن زمان تاکنون از حمایت و توسعهی تلگرام بهرهمند است. تن برای تراکنشهای سریع طراحی شده است و بسیار مقرون به صرفه و ارزان، کاربرپسند و کاملاً کاربردی میباشد.
Daily TON، یک کانال خبری در تلگرام است که به ارائهی آخرین اخبار و به روز رسانیها در اکوسیستم تن اختصاص داده شده است.